نظریه پیاژه در مورد بازی
یکی از نظریه پردازان یادگیری، ژان پیاژه روانشناس، کودکشناس و فیلسوف فرانسوی است. بازی با تولد کودک آغاز می گردد. کودکان در اوایل تولد و همزمان با سازگاری با محیط نوین حرکات غیر ارادی می کنند. این حرکات ابتدا برای کودک هیچ معنی و مفهومی ندارد. هماهنگی کودک با محیط و رشد همه جانبه او سبب می شود تا حرکات غیرارادی به مرور به شکل تقلید از صداها و حرکات اشخاص بهویژه مادر ظاهر گردد.
او معتقد است که پیشرفت و بازی کودکان، در مسیر رشد و تکامل خود به سه شکل :
۱- بازی های تمرینی ۲- بازی های نمادین ۳- بازی های با قاعده، نمایان می گردد. کودک ابتدا در مرحله اول رشد و فراگیری اعضای بدن خود را به حرکت می آورد. دستها، پاها و چشمهای خود را به کار می اندازد. با حرکاتی ساده در مقابل دیگران و محیط واکنش نشان می دهد و سپس به مرحله تقلید حرکات دیگران می رسد. در این دوره که تا دو سالگی ادامه مییابد کودک علاوه بر واکنش در مقابل حرکات اطرافیان، حرکت آنها را تقلید می کند و واکنشی نسبتا مناسب و همانند نشان می دهد. او خداحافظی کودک شیرخوار را با مادر به هنگام جدایی ابتدا بی معنی و بی مفهوم می داند و صرفا آن را حرکتی عکس العملی و تقلیدی از مادر یا دیگران می داند. زیرا این عمل اغلب اوقات مصداق واقعی ندارد و در هر موقعیت از کودک صادر میگردد. حتی زمانی که مادر قصد جدایی از کودک را ندارد، کودک دست خود را تکان می دهد .
کودکان با افزایش رشد جسمانی- روانی از این مرحله پا فرا می نهند و حرکات و صداها را به شکل مناسب تر و با آزمایش و خطای کمتر انجام می دهند. در حرکات مهارت بیشتری نشان می دهند و به مرور که رشد می کنند،شکل حرکات تقلیدی مختلفی را ظاهر می سازند و در نهایت رفتارها پیچیده تر و با مهارت افزون تری انجام می شود .کودکانی که این مرحله را پشت سر می گذارند حرکاتشان بر اساس یادگیریهای قبلی شکل می گیرد و توانمند می شوند، حرکات و صداهای افراد یا حیوانات را که حضور ندارند، تقلید می کنند. این عمل کودک مقدمه اعمال وبازی های نمادی وی می گردد و قادر می شود در پایان دو سالگی از حرکات سمبلیک، برای نشان دادن موجودات واشیای واقعی، استفاده کند. چنان که از تکه سنگی برای گربه استفاده میکند و ضمن آنکه آنها را به حرکت درمی آورد، صدای گربه را تقلید میکند. انگشتان خود را به جان هم می اندازد و دعوای سگها را نشان می دهد. دو عروسک را در مقابل هم می گذارد و حرکات والدین را تقلید می کند. این اعمال کودک، زمینه ورود او را به دنیای تجسمی فراهم می کند.
بازی های تمرینی: در بیان چگونگی بازیهای تمرینی، پیاژه بازی را وسیلهای برای لذت بردن از حواس میداند؛ زیرا کودک لمس کردن، چشیدن، گوش کردن، حرکات اعضای بدن و احساس کیفیت مختلف اشیاء را از راه به کارگیری حواس درمی یابد و این جریان سبب لذت بردن او می گردد .
کودک با استفاده از حواس، از تقلید پا فرا می گذارد، به تکرار می پردازد و حرکاتش از شکل ابتدایی آمایش و خطا به مهارت می رسد. این حرکات تقلیدی مقدمه ای می شوند تا کودک بتواند به اعمال پیچیده تری دست بزند .
بازی های نمادین: در این مرحله از بازی، که از دو سالگی تا پنج سالگی ادامه می یابد، عناصر جدیدی وارد بازی کودکان می شوند. واقعیت ها تغییر شکل می یابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر نمایش داده می شوند. از تکه چوبی اسب، و با قرار دادن چند بالش در کنار هم باغچه یا خانه می سازند. کودک در این مرحله به تمرین تجربیات زندگی می پردازد و آنها را به شکل های مختلف تجربه و آزمایش می کند.
بازی های با قاعده: پس از گذشتن کودک از مرحله بازی های نمادین، او وارد مرحله بازی های با قاعده می شود. این مرحله در سنین۲ تا ۷ سالگی ادامه می یابد و در ۶۶ سالگی به مرحله نهایی رشد خود می رسد. در این مرحله اثرات بازی برای تمام عمر باقی می ماند و همزمان با رشد کودک گذشت زمان به صورت کامل تر انجام می شود. او انجام بازی هایی با قواعد آسان را برای کودکان قبل از دبستان مناسب می داند. زیرا بعضی از بازی ها نهادی هستند و در طول زندگی نسلهای مختلف بشر به اشکال مختلف در بین جوامع وجود داشته است. این نوع بازی ها همواره در حال تکامل بوده اند »بازی قایم باشک « و » لی لی « از آن جمله اند. کودک، بازیهای نهادی را از طریق مشاهده رفتار بازی سایر کودکان بزرگتر و اطرافیان و با پیروی از قواعد بر اساس تقلید فرا می گیرد.پیاژه با تجارب ارزندهای که از مطالعه رفتار کودکان به دست آورده اعتقاد دارد که بازی نقش ارزندهای در تعلیم و تربیت کودک دارد و سبب می شود تا کودک علاوه بر رشد همه جانبه به ارزشهای اجتماعی، اخلاقی و تربیتی زیر به راحتی دست یابد.